- نیک تاش (دخترانه)
- نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان
معنی نیک تاش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یپهدار، بنده (غلام)، همگروه
صدای یک نواخت مانند صدای ساعت
نیک اندیشه، آنکه رای و تدبیر نیکو دارد
کسی که نامش به نیکویی برده شود، خوش نام
آنکه رفتار و کردار نیکو دارد، نیکوروش، خوش رفتار
نیماتاج تاج پارسی است تاج کوچک مرصع بجواهر جقه، تاجی که از دیبای مرسع بجواهر سازند و بر سر عروس گذارند: (جامه ای دارد زلعل و نیم تاجی از لباب عقل و دانش بر دو شد تا ایمن از وی نغنوی (حافظ. 3678 در وصف دختر رز)
دارای منش نیکو نیک اندیش، خوش ذات
فراخزیست، خوشگذاران آنکه زندگانی مرفه دارد، خوش گذران
آنکه خوب کار کند، نیکو کار نیکو کردار: مقابل بد کار بد کردار
نیک اختر خجسته فال نیک اختر خوش طالع
سازگار نیکو سلاح پوشیده، خوش ساخته نیکو ساخته
دارای رفتار نیک خوش رفتار نیکو کردار
آنکه رای و تدبیرش مقرون بصلاح و صواب باشد: نیک اندیشه
نیکزاد نیک فطرت خوش فطرت خوش ذات
خوب نگاهداشتن 0 نیک تعهد کردن، 0 احترام کردن 0، ضیافت کردن مهمانی: (شنزبه نیک فربه شده است و بدو حاجتی و ازو فراغتی نست. و حوش را بگوشت او نیک داشتی خواهم کرد)، نعمت: (اذکروا نعمه الله علیکم باد شما)
آنکه کارهای نیک کند: نیکو کار
نوعی وسیله زینتی شبیه تاج نیمه که بر سر عروس می گذارند
تاج کوچک مرصع، جقه